سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح و ولادت امام هادی علیه‌السلام

شاعر : رضا رسول زاده
نوع شعر : مدح و ولادت
وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
قالب شعر : ترکیب بند

شـروع عـشـق به نـام خـدا به نام شما            مـن آفـریـده شـدم تا شـوم غـلام شـمـا

هـزار شکـر نـبـوده هـنوز روی سرم            به غـیـر سایـۀ لطف عـلی الـدوام شما


کبـوتـر دل من که نمی پـرد هـمه جـا            از آن زمان که گرفتار شد به دام شما

برای آنکه جـنـان را فـقـط نـگـاه کـند            نشسته است شب و روز روی بام شما

خوشا به حال کسی که شده در این دنیا            مسیر زندگی اش روشن از کـلام شما

شـمـا تـمـامـی دار و نـدار من هــسـتـیـد

تـمـام عـمـر هـمـه اعـتـبـار من هـسـتـیـد

جهـان به زیر قـدوم تو خـار می‌گردد            نـفـس زنی همه عـالـم بهـار می‌گـردد

برای عرض ارادت به محضرت، خورشید            به سمت گـنـبـد تو رهـسپـار می‌گردد

یکی دو شب که نه، هر شب به سامرا، مهتاب            میـان صحـن تو مثـل غـبـار می‌گردد

اگر که تیـغ دو ابروت می کـشد، جـانم            هـزار بـار بـه پـایـت نـثــار می‌گـردد

اگر به عشق تو مُردم شما نخورغصه            یک عاشقت کم از این صد هزار می‌گردد

همیـشـه زنـده بُوَد هـر کسی فـدای تو شد

و خوش به حالش اگر خاك سامرای تو شد

دلـم بـهـانـه گـرفـته، بـهـانـه‌ات هـادی            نشسته ام چو گـدا پشت خـانه‌ات هادی

نگاه کن به خدا آب و نان نمی‌خـواهم            تـمـام حـاجـت مـن آسـتـانـه‌ات هــادی

بخوان تو جامعه را تنگ شد دلم امشب            بـرای زمـزمــۀ عـاشـقـانـه‌ات هــادی

به عرش نقل محافل بیان مدح شماست            و جـبـرئـیـل بـخـوانـد تـرانه‌ات هادی

تو آمـدی که گرفـتاری‌ام شـروع شود            شـوم اسیـر تو و آب و دانـه‌ات هـادی

تـو آمـدی کـه بــدانـم جــلال یـعـنـی چـه!

تـو آمـدی که بـبـیـنـم جـمـال یـعـنـی چـه!

بگـیـر دست مرا تا به سـامـرا بـبـری            بگـیـر دست مرا عـرش کبـریا ببـری

ببین که دور و بر من غریبه بسیار است            بگـیـر دست مـرا، یـار آشـنـا، بـبـری

تو رهـنـمـای مـنی، تا نیـامده شیـطان            بگـیـر دست مـرا تا سـوی خـدا ببری

همه یقین من این است راه حق آنجاست            به هر کجا که دلت خواست تا مرا ببری

به آن ضریـح تو سوگـند می‌دهم مولا            مرا تو یک شب جمعه به کربلا ببری

که روضه خوان بشوم در حریم خون خدا:

مـیـان آن هـمـه لـشكـر؛ حـسیـن وا...تـنهـا

نقد و بررسی